به گزارش باشگاه خبرنگاران دانشگاه فردوسی؛ همایش "استعداد را بساز"با سخنرانی دکتر مجید حسینی و به همت انجمن علمی علوم تربیتی در محل تالار مولوی برگزار شد.
در ابتدا دکتر حسینی بیان کرد: من اینجا هستم تا با وجود همه‌ی تهدیدها و مخالفت‌ها از تبعیض بگویم؛ اجازه دهید بگویم که در ۲۲ بهمن سال ۵۷ همه برابر بودند اما امروز عده‌ای برابر ترند .ما آزادی‌های زیادی داریم از نظر اجتماعی و فرهنگی و ‌... اما بدترین نوع آزادی، آزادی رویا‌پردازی است. وقتی اجازه نداشته باشیم این رویاها را محقق کنیم؛ آزادی رویا بد است چون آزادی تحقق رویا را نداریم.
وی در ادامه بیان کرد: اجازه دهید از سندی صحبت کنم که به نظر محرمانه است؛ قانون اساسی قانونی است که این روزها محرمانه به نظر می رسد؛ دولت موظف است وسایل آموزش رایگان را تا دوره متوسطه برای همه مردم فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد، این قانون گویا محرمانه است چون ۸۵ درصد دانشجویان کشور در این دوران پولی هستند.
دکتر مجید حسینی در ادامه گفت: چطور ممکن است از ۸ نفر برتر المپیاد زیست ایران هفت نفر تهرانی باشند؟ ایا بقیه ی آدمهای این کشور استعداد زیست و قبولی کنکور با رتبه های برتر ندارند و  یا اینکه پول ندارند؟ چرا در حال حاضر ۳۷ درصد مردم کار دارند؟ آیا بقیه استعداد ندارند؟ یک گزاره موفقیت در روانشناسی بیان می‌کند که اگر فقیر به دنیا بیایی تقصیر خودت نیست اما اگر فقیر از دنیا بروی تقصیر خودت است؛ این گزاره بسیار غلط است شما اگر فقیر از دنیا بروی هم تقصیر خودت نیست شانسی نداشتی و شانس ها از تو گرفته شده اند.
وی در ادامه ی جلسه افزود: از سال ۱۳۶۸ به بعد سیاستهای تبعیض در ایران اغاز شد، در دهه شصت همه برابر بودیم خریدها کوپنی بود اگر چیزی نبود همه آن را نداشتند اما از سال ۶۸ به بعد کم کم عده‌ای وارد دولت شدند و گفتند ما پولی نداریم که به مردم دهیم و ملت خود باید منابع خود را تامین کند. اگر کشور پول ندارد منابعی که در اختیار بخش های خصوصی قرار گرفت از کجا آمد؟ زمین‌های مجانی چگونه به دانشگاه آزاد داده شد؟ اگر دولت پول ندارد اینهمه زمین در اختیار مدارس غیرانتفاعی آقازاده‌ها چطور قرار می‌گیرد؟ کشور پول دارد اما خوب توزیع نمی شود.
دکتر حسینی در خصوص وظایف دولت نسبت به مردم بیان کرد: ما فکر می‌کنیم دولت بنگاه اداری است و مسئول اداره خود و همکارانش است و مسئول مردم نیست؛ دولت مدرن مسئول آموزش، مسئول درمان و مسئول مسکن است و هیچ دولتی جز دولت ما از زیر این موضوع در نمیرود؛ طبق آمار امریکا به عنوان مرکز سرمایه داری جهان در ۲۰۱۴ ،۷/۵ درصد مدرسه خصوصی داشت اما الان ۱۰ درصد دارد؛ ایران هم ۱۰ درصد مدرسه خصوصی دارد ما در زمینه مدرسه خصوصی به آمریکا رسیدیم.
وی ادامه داد: تعداد مدارس غیرانتفاعی تنها در منطقه ۲ تهران، ۲۸۳ تاست. ایران کشوری محروم نیست بلکه کشوری دارای منابع است اما خوب توزیع نمیکند.
مجید حسینی در ادامه گفت: یک موسسه کنکور ۳۱۳ عنوان کتاب در یک سال چاپ کرده است در حالیکه کل کتاب‌هایی که شما در همه ی سالها در همه ی مقاطع میخوانید ۱۳ عنوان تولید ندارد. ضمنا اگر من به عنوان استاد دانشگاه کتابی بنویسم صفحه ای ۱۲ هزارتومان قیمت دارد در حالیکه اگر تست هارا قیمت بگیرید صفحه ای ۲۲ هزارتومان قیمت دارد.
دکتر حسینی در ادامه به توضیح تفکر تبعیض پرداخت و گفت: تفکر تبعیض بیان می‌کند که به قیمت توسعه، عده‌ای آدم باید له شوند. از سال ۶۸ همه ی این تبعیضات به قیمت توسعه آغاز شد. سوال من این است که آیا واقعا کشور توسعه یافت؟ آیا ساختن مدارس غیرانتفاعی توسعه بود؟ هیچ راهی وحود ندارد برای اینکه استعدادهای آدمها برگردد مگر اینکه تبعیضات برداشته شود. ما ۱۹ نوع سهمیه در کنکور داریم. در برخی ظرفیت دانشگاه ها ۵۰ درصد ظرفیت سهمیه است.
وی در ادامه گفت: چرا زودتر از انتشار کتب درسی کتاب‌های کمک درسی آماده اند؟ مگر محتوای درسی تا قبل انتشار محرمانه نیست؟
دکتر حسینی همچنین گفت: ماجرا از مدرسه آغاز می‌شود؛ تحقیقی بین سه کشور ایران، چین و آلمان با یکدیگر مقایسه شده اند ،محتوای اصلی کتب آلمان این است که تو تولیدگری اما محتوای کتب ایران از ابتدایی این است که بابا آب داد ،بابا نان داد، بابا پول داد و.... . طبق این تحقیق اصلی‌ترین چیز در محتوای کتب درسی ایران تقلید است و طبق همین تحقیق اصلی ترین محتوای کتب چین همدلی و کار جمعی است.

دکتر حسینی در خصوص فارغ التحصیلان مهندسی اظهار کرد: یک نسل را با مهندسی سوزاندیم؛ امسال ما در کشور ۳۲۰ هزار مهندس فارغ التحصیل داشتیم، آمریکا با دور مالی ۱۹ تریلیارد دلار امسال تعداد فارغ التحصیلان مهندسی برابری با کشور ما دارد.
وی در پایان گفت: اولین مسئله در تولید استعداد علاقه است اما موضوع این است که ما علایق را اصولا اشتباه میفهمیم؛ دومین مسئله شرایط است، اگر شرایط فراهم باشد و علاقه ات را درست بفهمی و اگر استعدادت براساس علاقه ات باشد ممکن است موفق شوی؛ بیایید برای استعداد ها بجنگیم. دره ای در کالیفرنیا بود با نام دره مرگ؛ علت این نام این بود که هیچ چیزی در این دره نمی رویید در سالهای اخیر باران بارید و همه دیدند که این دره سبز شد، دره ی مرگ، دره ی مرگ نبود بلکه بارانی نبود تا بر آن ببارد؛ همه‌ی شما استعدادید اما باران نیست. باران همان رفع تبعیض و جنگیدن برای استعدادها و لیاقت هاست برای به نتیجه رسیدن است.
خبرنگار باشگاه خبرنگاران دانشگاه فردوسی مشهد:مریم فرشچی

es

 {jcomments on}

نوشتن دیدگاه

ارسال