به گزارش باشگاه خبرنگاران دانشگاه فردوسی مشهد، هفتمین نشست مطالعات میان رشته‌ای هستی شناختی با موضوع امکان شناخت جهان و متدولوژی آن از منظر روان‌شناسی، فیزیک و فلسفه به همت انجمن علمی علوم شناختی، با حضور آقایان دکتر بهروز حسنی، دکتر کهنسال و دکتر علی غنایی از اساتید دانشگاه فردوسی در تاریخ ۲۵ شهریورماه ۹۹ برگزار شد.
در این نشست اساتید دانشگاه فردوسی مواضع خود را در خصوص موضوع امکان شناخت جهان و متدولوژی آن، بیان کردند که خلاصه‌ای از این نظرات در ادامه آورده شده است:
دکتر حسنی در ابتدا اینگونه اظهار داشت: علم بیش‌ترین سهم را در تغییر شکل زندگی انسان‌ها داشته است. بعضی موارد با حس به ما الهام می‌شوند یا اطلاعاتی که از موجودات مافوق بشری به ما می‌رسد. منبع دیگر، شناخت منطقی است که با استفاده از آن چیزی را استنتاج کنیم.
وی ادامه داد: تقسیم بندی دیگر در مورد شناخت، گزاره‌های تحلیلی و ترکیبی هستند که گزاره ترکیبی برای صدق آن حتما باید مشاهده شود.
پوپر در مورد شناخت علمی معتقد است نظریه علمی باید دو ویژگی مهم داشته باشد یعنی خودسازگار و ابطال‌پذیر باشد. اگر ما نظریه‌ای درست کنیم که قابل رد شدن نباشد ارزش علمی ندارد.
دکتر غنایی در خصوص مبانی عصب‌شناسی بیان داشت: وقتی اطلاعات به نواحی مربوط در مغز می‌رسد، باید تعاملی بین نواحی مختلف اتفاق بیفتد و تحت تاثیر آن تعامل، فرد شناخت قبلی خودش را تغییر می‌دهد یا بر آن می‌افزاید. فرایند شناخت ما تحت تاثیر متغیرهای محیطی است. برای رسیدن به یک شناخت خوب، ضروری است که بخش‌های مختلف سیستم عصبی متناسب با کارکردشان نقش خود را ایفا کرده و فرایند دریافت، انتقال و ذخیره‌سازی اتفاق افتد.
وی افزود: برای رسیدن به یک شناخت خوب نیاز به کارکرد هیجانی و عاطفی داریم. موضوع باید از جذابیت خاصی برخوردار باشد تا بتواند ویژگی هیجانی فرد را برانگیزد. فلسفه ذهن با رجوع به یک نظام کل‌نگر و پیشینی می تواند به طرح پرسش‌ درباره ماهیت پدیده‌های شناختی بپردازد و از این طریق بستر نظریه‌ای را در اختیار علوم اعصاب قرار دهد.‌ در مقابل، نظریه‌های علوم اعصاب می‌توانند درک فیلسوفان را از پدیده‌های ذهنی عمق ببخشند که در این صورت ممکن است عصب پژوهی فلسفی در گونه معتدل‌تری از نظریه علوم شناختی نسل دوم بدن‌مند معاصر باشد.
دکتر کهنسال در خصوص اثبات جهان واقعی تصریح کرد: علم ما به جهان خارج یعنی چیزهایی غیر از ما و این نیازمند استدلال نیست. علم ما به دنیای خارج علم بدیهی است. علم تفسیری به جهان خارج بسیار دشوار بوده و گاهی فیلسوفان می گویند که ناممکن است. ما به نهاد واقعی عالم نمی‌رسیم و جهت نرسیدن این است که در روش تجربی ضعف وجود دارد و ذاتی این روش است.
وی ادامه داد: ما باید برای هر موضوعی در حدود علمی خودمان صحبت کنیم. در جهان واقع، تناقض نداریم؛یعنی نتایج دستاوردهای ما نباید به تناقض منتهی شود. ملاصدرا معتقد است تمام هستی دارای شعور و ادراک می‌باشد. فیلسوفان بر این باورند که عالم منحصر به ماده نیست و به نظر آنها ما جهان دیگری داریم که به آن مجرد می گویند.

 

خبرنگار باشگاه خبرنگاران دانشگاه فردوسی مشهد: زهره محسنی

{jcomments on}

نوشتن دیدگاه

ارسال