noghani

دکتر محسن نوغانی

دانشیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی مشهد

همه علوم به گزینش و تجرید نیاز دارند . ماکس وبر جامعه شناس آلمانی بر همین اساس مفهومی تحت عنوان تیپ ایده آل  Ideal type  یا الگوی آرمانی را مطرح کرده است.


یک الگوی آرمانی صورت‌های معقول پدیده‌های مختلفی است که اساس آن  تشدید یا اغراق در باره برخی خصوصیات یا ویژگیهای یک پدیده یا واقعیت اجتماعی است .بنابراین الگوی آرمانی یک ابزارمفهومی و تحلیلی است که به محقق کمک می کند تا به استناد آن عینیت ها یا امور واقع را با الگوی آرمانی مقایسه کند و همانندی ها و یا انحرافات را تشخیص دهد .


نمونه ‌آرمانی با وجود غیر واقعی بودن این خاصیت را دارد که ما را به یک ابزار مفهومی مجهز می سازد . همان ابزاری که با آن می توانیم تحول واقعی را اندازه گیری کنیم و مهمترین عناصر واقعیت تجربی را روشن سازیم.


یک نمونه آرمانی صورتهای معقول پدیده های مختلفی است که از طریق تشدید یکجانبه برخی خصوصیات ساخته می شود. یعنی ما یک چارچوب مفهومی ساخته و از واقعیت برخی ویژگی ها را بزرگ کرده و مفهومی می سازیم مثل  خردمند، کارآفرین , سرمایه دار و ...
البته نمونه آرمانی به معنای نمونه الزاما خوب و مبتنی بر ارزش نیست . مثلا می توان یک نمونه آرمانی از رباخوار درست کرد و رفتارهای برخی از افراد را با این نمونه مقایسه نمود. پرواضح است که هیچ فردی را نمی توان پیدا کرد که دقیقا با این الگو و نمونه تطابق داشته باشد , اما این نمونه می تواند نقش یک خط کش را بازی کند و با مشاهده رفتارهای افراد در زندگی روزمره , دوری و یا نزدیکی آنها را با این الگو مشخص ساخت.


اتفاقات اخیر در صحنه سیاست خارجی و مساله برجام , مثال بارزی از لزوم توجه  به مفهوم نمونه آرمانی است. مفهوم کلیدی در این تجربه گرانسنگ " دیپلماسی " است که در یک معنای عام شامل مجموعه تدابیر و روش های عقلانی است که ناظر بر منافع ملی بوده و به قصد حداکثر تفاهم و توافق با طرفین و حداکثر انتفاع از فرصت های مذاکره به سرانجام می رسد.


پر واضح است که همه عناصر و خصوصیات دیپلماسی از جمله : تدبیر , عقلانیت , منافع ملی , تفاهم , توافق و انتفاع , بصورت حداکثری و انتزاعی در واقعیت پیدا نمی شوند ؛ اما به اتکاء آنها می توان میزان نزدیکی واقعیت تاریخی و تجربه شده اخیر را با این نمونه و الگوی آرمانی سنجید و البته قضاوت کرد.


می توان در مقام یک قضاوت محققانه و منطقی , با رصد دقیق دست آوردهای دیپلماسی اخیرکه البته دوراز دسترس هم نیستند , به درک و تحلیلی منصفانه و خیرخواهانه از این واقعه تاریخی دست یافت.


متاسفانه در برخی موارد قضاوت ها درباره دیپلماسی منتهی به بر جام بجای اینکه بر پایه نمونه آرمانی باشد , بر پایه نمونه خیالی , جناحی و به دور از عناصر سازنده و مولفه های اصلی دیپلماسی است.   


لذا :
برخی دوست دارند که عینا و تمام و کمال این نمونه آرمانی به فعلیت برسد , که البته غیر منطقی است .
برخی دیگرهم دوست دارند بجای نمونه آرمانی , نمونه جناحی را مبنا قرار دهند  که صد البته غیر اخلاقی است.
بنابراین , باید در صدر قضاوتها و ارزیابی های تجربه برجام و تجاربی که پیش روی کشور قرار خواهد گرفت  , دو اصل منطق و اخلاق حاکم باشد.
 

نوشتن دیدگاه

ارسال