به گزارش باشگاه خبرنگاران دانشگاه فردوسی مشهد؛ نشست "در ژرفای ملی شدن صنعت نفت" با حضور دکتر روح‌اله اسلامی، استادیار آموزشی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی، و دکتر محسن مدیر‌شانه‌چی، دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد اسلامی، در دانشکده علوم اداری و اقتصادی برگزار گردید.

در این نشست، ابتدا دکتر مدیر‌شانه‌چی با تاکید بر اینکه دولت نماینده ملت است بیان کرد: دولت به نمایندگی از مردم اداره اموال عمومی و اقتصادی را در اختیار دارد. اما بحث ملی شدن صنعت نفت مسئله‌ای است که یاداور نقش انگلستان می‌باشد زیرا نفت پیش از ملی شدن در دست انگلستان بود و پیش از ایران در کشورهایی از جمله مکزیک نفت ملی شد، اما در خاور میانه که بیشترین مقدار نفت در این منطقه است هنوز این مسئله مطرح نشده بود. نفت بعد از اکتشاف و استخراج در اختیار انگلیسی ها قرار داشت. امتیاز دارسی را در دست داشتند و در دوره رضاشاه قراردادهایی منعقد شد که می‌توان گفت وضعیت به گونه بهتر گردید و پس از آن کم کم احساس اینکه ملت ایران باید از از این منابع بهره ببرد بیشتر شد. بعد از آن که رضاشاه رفت فصای باز سیاسی موجب شد تا احزاب و گروه های مختلف و حتی مردم وارد صحنه شوند و حرف خود را بگویند و بخواهند که بر بزرگترین گنج و ثروت خود تسلط داشته باشند.

وی ادامه داد: از مجلس اول تا مجلس پنجم، دوره قاجار و اواخر دوره احمدشاه مجالس واقعی و مردمی بود اما از مجلس پنجم تا سیزدهم، دوره حکومت رضاشاه، مجالس مردمی و مشارکتی نبودند. اولین مجلسی که در شهریور 1320 با فضای کاملا باز و مشارکتی و رقابتی شکل گرفت، مجلس چهاردهم بود. در همین مجلس چهاردهم بود که مسئله ملی شدن نفت جنوب که در دست انگلیسی‌ها بود مطرح شد اما مصدق و برخی دیگر از نمایندگان گفتند که فعلا زمان مناسبی برای این کار نیست و همچنین نظر ما فقط در رابطه با نفت انگلیس نیست بلکه ما میخواهیم بر تمامی منابع نفتی خود در سرتاسر کشور مسلط شویم. این مسئله کم کم به مجلس پانزدهم راه پیدا کرد که سرانجام با انعقاد قراردادی تحت عنوان گس گلشاییان به صورت لایحه ای به مجلس داده شد که به دنبال این قرارداد وضعیت درامدها و امتیازهای ایران بهتر می‌شد اما باز هم این چیزی نبود که ملت ایران دنبالش بودند بنابراین این هم تصویب نشد تا اینکه در مجلس شانزدهم مصدق به عنوان نماینده اول تهران و برخی نمایندگان در مجلس، کمیسیون نفت را تشکیل دادند و لایحه ملی شدن صنعت نفت ایران را به مجلس دادند و در ادامه، جنبش ها و اعتراضات مردم نیز باعث شد تا این روند سرعت بیشتری یابد. سرانجام در 24 اسفند 1329 این لایحه به تصویب مجلس ملی و سنا رسید. اما برای اجرای این مصوبه مشکلاتی وجود داشت از جمله کمبود توانایی برای مدیریت این منابع؛ که نمایندگان در این زمینه به خود مصدق اشاره داشتند و گفتند که شما به عنوان رهبر جبهه ملی و مبدع ملی شدن نفت انرا نیز اجرا کن که مصدق این مسئله را پذیرفت و در اردیبهشت 1330 به اجرا در امد.

 در بخش دوم نشست دکتر اسلامی اینگونه سخنان خود را آغاز کرد: بنده میخوام که این مسئله را از منظر اندیشه سیاسی و علوم سیاسی بررسی کنم. اما پرسشی که بسیار اهمیت دارد این است که آیا مصدق می‌توانست کارهایی انجام دهد که برای امروز ما بهتر و کارامد باشد؟ در این راستا با استفاده از مبنا و چارچوب تئوریک اندیشه ماکیاول، شخصی که جوهره اصلی سیاست را در دو کتاب مشهور خود شهریار و گفتارها نشان داده است. من می‌خواهم که با استفاده از ماکیاول این مسئله را مطرح کنم. ماکیاول معتقد است که هر سیاستمدار باید ویژگی هایی داشته باشد اما مصدق بسیاری از این ویژگی ها را نداشت. وی معتقد است که نمایندگان سیاسی و دولتمردان باید از کشور دفاع کنند چه به نام (افتخار امیز) و چه به ننگ (ابزارهای بد). براساس این دیدگاه مصدق شخصیتی است که بیشتر به دنبال دفاع از ایران به شیوه نیک‌نامی بود و بخش ننگ و بدنامی سیاست را کنار گذاشت و اگر کسی این کار را بکند امکان باختش زیاد است. 

وی ادامه داد: مصدق برای ما اهمیت دارد زیرا تمامی عملکردهای مصدق با توجه به رویدادهای روز تفسیر می‌شود. مردم، تا زمانی که محمدرضا شاه روی کار بود به کار مصدق به عنوان یک خیانت نگاه می‌کردند و کودتا را نوعی رستاخیز ملی می‌شمردند. اما در دوره بعد از سال 58 عملکردهای مصدق یک قیام ملی در نظر گرفته شد که می‌خواهد ملت ایران را نجات دهد. این موضوع رواج پیدا می‌کند تا وقتی که با روحانیون با نمانیدگان ملی_مذهبی درگیر می‌شوند و از این به بعد مصدق به خط قرمز تبدیل می‌شود و دیگر کسی نمی‌تواند درباره آن چیزی بنویسد و بیشتر شکاف میان نیروهای سنتی و مدرن مطرح می‌شود به عبارت دیگر مصدق را ترویج دهنده سکولاریسم و حامی امریکا می‌دانستند که ایت ا.. کاشانی به او هشدارهایی می‌داد که وی توجه نکرد و شکست خورد.
دکتر اسلامی با بیان اینکه مصدق برای ما یک اسطوره است اینگونه تشریح کرد: مصدق فردی با سواد بود و تمام مراتب علمی خود را طی کرده بود. به یک خاندان اشرافی تعلق داشت و در عرصه سیاسی کارهایی که انجام داد که تمام آنها را به نام خود ثبت کرده است مثلا نهادینه سازی دموکراسی. او معتقد به مشروطه سازی شاه و حکومت، استقلال و سیاست بود و عدم تعهد را در ایران ایجاد و در سیاست خارجه انگلستان را واقعا تحقیر کرد، اقتصاد بدون نفت را شکل داد، حقوق و نهادهای قانونی را در ایران بوجود اورد، فردی ضد فساد بود و اینکه وقتی کودتا صورت می‌گیرد مصدق تبدیل به یک آرمان می‌شود و حتی بیرون‌کردن آمریکایی‌ها از ایران از همین مسئله که آمریکا در کودتا علیه مصدق نقش داشت، متأثر بود بنابراین مصدق همچنان زنده است.
وی در پایان مباحث خود بخش چهل و یکم کتاب گفتارهای ماکیاول را قرائت کرد و ادامه داد: اخلاق فردی عیناً اخلاق سیاسی نیست یعنی ممکن است فردی اخلاق نیکویی داشته باشد اما در عرصه سیاست کارامدی ندارد. عرصه سیاست، عرصه ای بسیار پیچیده است که شما باید برای کشور خویش بسیاری از کارها را انجام دهید. وقتی مصدق را بررسی میکنم می‌بینم که او بسیاری از کارهایی که انجام داده است طبق منافع ملی ما نبوده و آرمانگرایانه برخورد کرده است و نوعی دوگانگی در اقدامات او مشاهده می‌شود؛ مثلا نمیدانست که از سلطنت دفاع کند یا دموکراتیک باشد و یا نمیدانست که از اشراف حمایت کند یا مردم. بنابراین مصدق برای ما تبدیل به یک اسطوره شد که ما هنوز هم به دنبال ارمان های او هستیم.

باشگاه خبرنگاران دانشگاه فردوسی مشهد: سهیلا رخشانی

zharf1

zharf2

{jcomments on}

نوشتن دیدگاه

ارسال