به گزارش باشگاه خبرنگاران دانشگاه فردوسی مشهد؛ نشست کوروش در نگاه موافقان و مخالفان در روز یکشنبه 13 آبان ماه 1397 در تالار رجائی بخارائی دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد.
در این نشست دکتر پدرام جم، عضو هیئت علمی گروه تاریخ و دکتر محمد تقی ایمان پور، عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه فردوسی و تعدادی از اساتید و دانشجویان حضور داشتند.
دکتر پدرام جم، از ناسیونالیسم قومیتی در برخورد با کوروش سخن گفت. وی اظهار کرد: ناسیونالیسم ترکی سکاها را ترک اعلام کرده است و کوروش را به عنوان متجاوزی که به سزای عمل خودش رسیده است و به عنوان متجاوزی که به سرزمین ترکان حمله کرده است معرفی می کند. چیزی مشابه به این موضوع در میان دیگر ناسیونالیسمهای قومی دیده میشود.
وی افزود: رویاها و آرمانهای ایرانیان از زبان کوروش بیان می شود "من، کوروش تا وقتی که زنده هستم به دین و آیین همه ملتها احترام می گذارم و سلطنت خود را بر هیچ ملتی چنانکه نخواهند تحمیل نمی کنم."
دکتر ایمان پور در ادامه از چگونگی فراموش شدن تاریخ هخامنشیان سخن گفت. وی بیان کرد: همانطور که میدانید امپراطوری هخامنشیان به وسیله کوروش تاسیس شده است و در حدود 320 پیش از میلاد توسط اسکندر مقدونی دچار فروپاشی شد. بعد از آن سلوکیان به مدت 70 سال بر ایران فرمانروایی کردند و بعد از آنها قبایل پارتی که در شمال خراسان سکونت داشتند حکومت را به دست گرفتند.
وی در ادامه گفت: لازم به ذکر این نکته است که در زمان اشکانیان کتابت وجود داشت ولی در سطح محدود و طبقه بزرگان. سیستم حکومتی اشکانیان به صورت ملوکالطوایفی و غیر متمرکز بوده است. در زمان آنها تقریبا حوادث گذشته به صورت شفاهی نقل میشود و به همین دلیل دچار دگرگونی میشود و با اسطوره و افسانه همراه می شود. اشکانیان حدود 500 سال در ایران فرمانروایی کردند.
دکتر ایمان پور تشریح کرد: وقتی سلسله ساسانیان بر روی کار می آیند اگرچه کتابت در زمان آنها وجود داشت ولی به دلیل نقل شفاهی تاریخ گذشته در زمان اشکانیان اطلاعات روشن و درستی از هخامنشیان در دست نبوده است. ساسانیان حدود 400 سال بر ایران حکومت کردند. بعد از حمله اعراب به ایران حدود 200 سال آشفتگی نسبت به تاریخ گذشته وجود دارد.
وی تصریح کرد: در حدود قرن های سوم و چهارم مورخین ایرانی مسلمان که مومن به اسلام هستند دست به تاریخنگاری میزنند ولی چیزی برای تاریخ نگاری در مورد هخامنشیان که حدود هزار سال از آن میگذرد در دست نیست و بیشتر افسانهها و اسطورههایی است که به صورت شفاهی موجود است، بنا بر این تاریخ هخامنشیان فراموش میشود و مقبره کوروش و پرسپولیس به دلیل باورهای اسطورهای و حتی مذهبی به مقبره مادر حضرت سلیمان(ع) و تخت جمشید تغییر نام داده میشوند.
دکتر ایمان پور در ادامه افزود: آنچه که از تاریخ شفاهی با نام پیشدادیان و کیانیان میماند مجموعهای از خاطرات آریاها در خلال جنگهای مهاجرت به ایران و جنگهای هخامنشیان است که با اسطوره و افسانهها مخلوط شده اند. پس از 9 قرن از ورود اسلام صفویه که یک حکومت ملی بوده است تشکیل میشود و تقریبا قلمرو حکومت ساسانیان را اداره میکند.
وی اظهار کرد: در این زمان عثمانیها که دامنه تصرفات آنها به سمت اروپا کشیده میشود و اروپاییان تحت فشار آنها هستند میدانستند که صفویان و عثمانیها از لحاظ مذهبی با هم ناسازگارند و بنابراین سعی کردند از این طریق بر عثمانی ها فشار آورند تا از فشار آنها بر خودشان بکاهند، و به همین دلیل مراودات ایران و اروپا آغاز شد.
دکتر ایمان پور تصریح کرد: اروپائیان در این دوره به واسطه متون یونانی که اشاراتی در مورد امپراطوری هخامنشیان و تاریخنگارانی همچون گزنفون و هرودوت که درباره این برهه از تاریخ ایران نوشتهاند با تاریخ هخامنشی آشنا بودند و علاقه داشتند پرسپولیس و مقبره کوروش را از نزدیک ببینند. وقتی اروپاییان به عنوان سیاح و لسیونر به ایران میآیند به دلیل همین حافظه تاریخی به دنبال چنین چیزهایی هستند.
وی افزود: ایرانیان پس از قرن 9 از آغاز اسلام به همان دلایلی که گفته شد چیزی از هخامنشیان نمی دانستند. در قرن 18 ام مقبره کوروش شناخته می شود. برخی از اروپائیانی که به ایران آمده اند به دلیل علاقهمندی به تاریخ هخامنشیان از این آثار و خطوط میخی نقاشی میکنند و به دانشگاههای آکسفورد و کمبریج و سوربون در اروپا تحویل می دهند. به تدریج بحث بازخوانی خطوط میخی مطرح می شود.
دکتر ایمان پور از دستاورد کاوشهای اروپاییان سخن گفت و عنوان کرد: در خلال این مطالعات و کاوشها متوجه میشوند که ایرانیان یک امپراطوری عظیم داشتهاند که بر بخش غربی آسیا و شمال آفریقا حکومت می کرده است. پژوهشگران فرانسوی و انگلیسی برای تحقیق و پژوهش به ایران می آیند و این همزمان با دوره ای است که ایران به خاطر شکست از روسها و از دست دادن برخی از سرزمین هایش به شدت تحقیر شده است. این پژوهشها باعث رشد ناسیونالیسم و نگاه به گذشته می شود. به طوری که حتی شاهان قاجاری که اصالتا ترک بوده اند به تاریخ هخامنشیان علاقه داشته اند و به عنوان مثال آقا محمد خان به شاهنامه علاقه بسیاری داشته است.
وی اظهار کرد: وقتی رضاشاه به حکومت میرسد به دلیل تجربه ناموفق هزار ساله مذهب در اروپا و تجربه آتاتورک در ترکیه مذهب را به کلی کنار میزند و ناسیونالیسم و ملیگرایی را به عنوان عامل وحدت بخش ایرانیان می داند. این سیاست توسط محمدرضا دنبال می شود. این موج باستانگرایی باعث شد که باستانشناسان اروپایی و پژوهشگران زیادی برای پژوهش و کاوش به ایران بیایند. برخی مانند ذبیح الله بهروز و صادق کیا و مقدم به صورت افراطی وارد بحثهای ایران باستان شدند. در این دوره بررسی علمی تر تاریخ دنبال میشد و افرادی مانند گریشمن از موسسه شیکاگو این مباحث علمی را دنبال می کردند.
دکتر ایمان پور بیان کرد: بعد از انقلاب به دلیل افراط برخی از ملی گرایان و همچنین ایدئولوژیک بودن نظام حاکم، یک نوع عکسالعمل به این نگرش دنبال می شد. البته در جریان کلی نظام جمهوری اسلامی یک نوع اعتدال نسبت به این موضوع وجود دارد ولی برخی جریانهای فکری در صدد انکار هخامنشیان و در راس آن کوروش بر می آیند. این که چرا چنین کاری میکنند دلایل گوناگونی دارد. برخی از روی عدم آگاهی تاریخی و عدم مطالعه تاریخ چنین کاری می کنند. عدهای دیگر از نگاه تئوری توطئه به تاریخ نگاه می کنند و تاریخ هخامنشیان را ساخته و پرداخته اروپاییان و بخصوص یهودیان میدانند.
وی افزود: این افراد نگاه سیاسی خود را با تاریخ ادغام می کنند. این نگاهها ناشی از بی اطلاعی از تاریخ و نبود سواد تاریخی است. به عنوان مثال مرحوم پورپیرار معتقد بود که تخت جمشید ساخته نشده است و برخی از آثار پرسپولیس و پاسارگاد ساخته ی اروپاییانی است که به ایران آمده بودند تا باستان گرایی را در برابر ارزش های اسلامی علم کنند.
وی در پایان گفت: همه دانشمندان و پژوهشگران غربی که در فضای آکادمیک رشد کردهاند و پژوهش میکنند را نمیتوان متهم به نگاه جانبدارانه کرد، زیرا کار باستان شناسی بسیار علمی است و شاید عدهای از این پژوهشگران نگاه خاصی به تاریخ داشته باشند ولی همه آنها را نمیتوان با این دیدگاه متهم کرد. این نگاهها را میتوان با تکیه به روشهای علمی رد کرد و میتوان با بحث های علمی به این برهه از تاریخ به عنوان یکی از ادوار تاریخ نگاه کرد.
باشگاه خبرنگاران دانشگاه فردوسی مشهد: زهرا سادات حسینی
{jcomments on}
نوشتن دیدگاه