استادیار تاریخ دانشگاه فردوسی گفت: تا قبل از قرن ششم میلادی وقایع تاریخی در ایران به شکل سالنامه ثبت نمیشدند.
به گزارش باشگاه خبرنگاران دانشگاه فردوسی مشهد، دکتر پدرام جم در نشست بررسی میراث هخامنشیان در دوره ساسانی که به همت انجمن علمی تاریخ دانشگاه فردوسی و به صورت لایو برگزار شد؛ اظهار کرد: هخامنشیان یک دوره باشکوه است که تقریبا همه آن را میشناسیم. آن ها پادشاهانی بودند که بر غرب آسیا و بخشی از شرق اروپا و شمال آفریقا حکومت میکردند. بیشتر از ۵۰۰ سال بعد، از همان منطقه ظهور هخامنشیان، اردشیر ساسانی به پا خاست که آخرین پادشاهی قبل از اسلام را در ایران بنا کرد.
وی ادامه داد: ساسانیان بخشی از آثار و یادمانهای خود را در کنار یادمانهای هخامنشی ساختهاند. این مسئله این سوال را پیش میآورد که آیا ساسانیان، هخامنشیان را به یاد میآوردند و آیا قسمتی از مشروعیت خود را نیز با ادعای جانشین آنان بودن به دست میآوردند و آیا خواستار احیای قلمرو هخامنشیان بودند؟
این استاد دانشگاه بیان کرد: مورخان رومی مینویسند که اردشیر داعیه این را داشته تا قلمرو خود را به قلمرو هخامنشیان برساند و صد سال پس از او، شاپور نیز به رومیان تاکید میکند که سرزمینهایی را که در قلمرو هخامنشیان بوده و آنان تصرف کردهاند باید به ساسانیان بازگردانند. اما ابهام آنجا وارد میشود که با وجود این گزارشها، خود ساسانیان هیچ گزارشی از هخامنشیان مکتوب نکردهاند. با این ابهام، این پرسش مطرح میشود که آن دسته از اقدامات ساسانیان که در ادامه و در راستای اقدامات هخامنشیان بوده است از روی آگاهی به هخامنشیان بوده یا ریشه در زیستگاه و زادبوم مشترک آنان داشته است.
جم درباره منابع شناخت و بررسی میراث هخامنشیان و ساسانیان تصریح کرد: به چشم مردم امروز، هخامنشیان بزرگترین حکومت باستانی ایران بودهاند. اما سوال این است که چرا از این پادشاهی نامی در شاهنامه نیامده است. برای تورخ یا باید به سراغ مکتوبات رفت یا نقل شفاهی. باید دید آیا ایرانیان تاریخ نویسی منظبطی داشتند و اگر داشتند به دست ما رسیده است یا خیر. به احتمال زیاد ایرانیان در دوره اشکانی و بیشتر دوره ساسانی یک تاریخ نویسی منظبط و مبسوط نداشتند. شواهد نشان میدهد تا قبل از قرن ششم میلادی یعنی سده پایانی حکومت ساسانیان، وقایع تاریخی در ایران به شکل سالنامه ثبت نمیشدند.
وی ادامه داد: البته همه این حکومتها دیوانسالاری گستردهای داشتند و تمام امور اداری را به دقت ثبت میکردند. هرچند بخش بزرگی از آن ها اکنون از دست رفته است اما به نظر نمیرسد تاریخ نویسی مفصلی به شیوه اعراب و رومیان در آن زمان وجود داشته است. بنابراین تنها امکانی که برای به جا ماندن آن خاطرات و میراث وجود دارد، نقل شفاهی است. نقل شفاهی سنت بسیار پیچیدهای است و امروز در نظام دانشگاهی ایران نگاه بدبینانهای به آن وجود دارد.
وی درباره برخی ادعاها مبنی بر نادیده انگاشتن هخامنشیان توسط ساسانیان اظهار کرد: این فرضیه را قبول ندارم که ساسانیان در ابتدا هخامنشیان را میشناختند اما بعداً آنان را فراموش یا به دلیل ملاحظات مذهبی سانسور کردهاند. ساسانیان به راحتی میتوانستند هخامنشیان را که نیاکان بزرگ آنان بودند، مدافعین راستین زرتشت معرفی کنند. همانگونه که رومیان در قبال مسیحیت، این عمل را با نیاکان خود کردند.
وی در خصوص شناخت ساسانیان از شاهان هخامنشی گفت: یکی از احتمالات این است که شاید ساسانیان، شاهان هخامنشی را به یاد نداشتهاند اما میدانستند که در گذشته حکومتی بزرگ و باشکوه وجود داشته که به دست فاتحی بیگانه، سقوط کرده است. البته ساسانیان شاهان بزرگی همچون کوروش و داریوش را میشناختند. مثلا مجمع مسیحیان در زمان ساسانیان به یزدگرد اول لقب کوروش زمان را میدهد. من کاملا منتفی میدانم که نام بزرگان هخامنشی به گوش ساسانیان نرسیده باشد.
خبرنگار باشگاه خبرنگاران دانشگاه فردوسی مشهد: سینا نصیری
نوشتن دیدگاه